۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

روزی تاسیانه در هلند- خاکی که در آن وطن کرده ام - گیل آوایی

داشتم کنار رودخانه راین از باریکه راهی که در عکس می بینید می رفتم و خیال مرا به دیار برد. شعری زمزمه وار می گفتم و های و هویی با خود داشتم. کاغذ و مدادی نداشتم! همینطور اینقدر آن را تکرار کردم تا بخانه رسیدم. حال و هوای گیلکانه ای داشتم و یکی می زدم سرِ غربت یکی می زدم بر سر این روزگار! این غربت خیلی طولانی شده! خیلی!!!!


خاکِ در غربت من، عطرِ بیجارانم آر
یادِ کوچصفهان وُ آستانه، لاجانم آر

لنگرود، رودسر وُ کومله، قاسم آباد
یادِ دهشال وُ کیاسر، گلِ نارانم آر

کاش بودت خبر از لشته  نشا، خوشکه بیجار
یادِ یارانِ من از انزلی جانانم آر

آبکنار نیست چرا آه ضیابر، ماسال!
چه کنم سوما سرا، فومن وُ رودخانم آر

رشتِ من کو، چه شد آن کودکی ام، ای بیداد
ذره ای خاطره از ساغریسازانم آر

شهرِ در غربتِ من، دل زفغان شد آوار
لختی از منجیل وُ رودبار وُ سراوانم آر

سنگرم آر وُ شاقاجی، کمی از رشت آباد
یا خُمام، چوکام وُ پیربازارِ گیلانم آر

املشم کو!؟ چه شود گر که بیاری ام باز

جنگل و گالِش وُ آوازِ امیرانم آر

آه حسن رود چه شد دکۀ طالب آباد
غازیان، یا که میان پوشته وُ باغانم آر

لولِمان کو، خبرم نیست زگروازده، وای
مهربانی ز سپیدرودِ خروشانم آر

گرچه مامن شده ای دورم از آن قوم بلا
لیکن ای غربت من یادی زلوشانم آر

کرده ام یادِ اسالم، ره خلخال، ای داد
جانم از خطبه سرا، آلوچه دارانم آر

نیست اینجا خبر از زمزمۀ یار وُ دیار
من بجان آمده ام، شعرِ خروسخوانم آر

باده مستی ندهد، موسیوی من اینجا نیست
عرقِ کشمش وُ هم پاییِ وارطانم آر

دل به تنگ آمده زین غربت بی حرمت، وای
آستارا، هشپر وُ ماسوله زایرانم آر 
.
 در این سروده غیر از بیجار که در زبان گیلکی به شالیزار گفته می شودو ساغریسازان که اسم محلی قدیمی در رشت است،  بیشتر از اسم شهرهای گیلان جانم استفاده کرده ام.

۲ نظر:

  1. سلام جناب گیل آوایی عزیز
    ضمن دستمریزاد از بابت شعری چنین نوستالژیک و خاطره انگیز خواستم اشاره کنم که
    در شعر فوق یک اشتباه املایی وجود دارد که صوما سرا به اشتباه با س نوشته شده است.
    امیدوارم در آینده اشعار شما را به صورت مکتوب در بازار در دسترس داشته باشیم.
    ارادتمند
    آبکناری

    پاسخحذف
  2. گیلکانه درود اقای پویا تقی زاده آبکناری
    سپاس از پیام مهرآمیزت.
    در مورد اسم " سوما سرا" باید بگویم که خواسته چنین نوشتم. در واقع اصالت این اسم همین جور است که در غزل آمده یعنی سوما سرا، درست است.
    در فرهنگ لغت دهخدا هم تفسیر یا معنایی برای این کلمه آمده:
    soma. سوما. بینایی، باصره، بینایی چشم، نور، روشنایی، افق، سو سو زدن روشنایی، گیاهی مقدس بود که آریایی ها به آن اعتقاد داشتند .
    طبق مصوبه 79/2179/1 ش،ث، برای نامگذاری دختران موافقت گردیده است ( ابرا، هه،سبحـ ، ثبت...)
    از کتاب فرهنگ نامها و شخصیتها ( نامهای کردی، اسلامی، اوستایی، باستانی) تالیف : سید شهاب خضری
    .
    و اما چرا صومعه سرا بکار نبردم برای این است که این نامگذاری توسط کسانی غیر بومی و ناآشنا با تاریخ و فرهنگ ما، انجام شده یا شاید بدون دانستن ریشه و معنای سوما سرا، برای اینکه اسمی از نگاه خودشان با معنی بگذارند، صومعه سرا را برگزیدند( کسی چه می داند!). در این مورد مطلبی هم در نشریه اینترنتی " ورگ " منتشر شده که اگر گیر آوردید بخوانید. همین جا هم اگر نشانی اش را بگذارید سپاسگزار می شوم.

    پاسخحذف